امروزم جزء روزای به یاد موندنیمون بود.........
من و شیدا و شیما و عاطفه و نرگس و الهام و سمانه........چن تا شدیم؟؟؟؟؟؟ 7 نفر...
به صرف ناهار و دیگر موارد خونه نرگس اینا دعوت بودیم.......
من خودم به شخصه حس رفتن نداشتم ولی از تهدیدای نرگس ترسیدم.......
خودش گفت اگه نیای دیگه از کوچتونم رد نمیشم و از این حرفا........چون دوست نداشتم از دستم ناراحت باشه بعداز ناحار رفتم منزلشون ولی وسط ناهار رسیدم......
فسنجووووووون گذاشته بود........خیلی ها دوست دارن ولی جزء غذاهایی هست که تا حالا لب نزدم.....کمی ژله میل کردم.......
عاطفه دپرس بود........ شیما توجه منو به خودش جلب کرد.......ولی حیف جک نداشت......
هرکی در حال انجام کاری بود.........کلا روز خوبی بود.......
برگشتنی هم با نرگس و الهام سری به کافی نت زدیم......
نظرات شما عزیزان:
|